چای روضه ارباب زمین گیرم کرد.....


عـــرق کهنه ی شــیـراز مـرا مـسـت نــکــرد

چـای روضــه اربــابــــ زمــیــن گـــیــرم کــــرد

سماوری که به بزم حسین می جوشد

بخار رحمت آن جُرم خلق می پوشد

حدیث باده و تسنیم و سلسبیل کم گوی

بگو حکایت مستی که چای می نوشد