آیا کسی هست که رد گلوله ها و لکه های خون را به نیش سیم خاردارها ببیند؟ آیا کسی هست که پیکر این بسیجی را از لابلای سیم خاردارها خارج کند؟ آیا کسی هست که این دست جدا شده را به پیکرش باز پس دهد؟ آری اینها بالهای ملائکه اند که به زمین آرام گرفته اند.میدان مین را نظاره کن که چگونه زیبا جلوه می کند. آیا کسی هست که میدان مین را،میدان وصل و عروج ببیند؟
اینجا همان طلائیه خودمان است و آن سه راهی شهادت ، همان سه راهی معروف است.ببین موتور کوفته و آن جسم بی جان را که چگونه راحت و آرام گرفته است.او همت است.همان حاج همت خودمان. فرمانده لشکر27حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلّم)که سرندارد...
آیا کسی هست که پیکربی سرحسین رابه یاد آورد؟آیا کسی هست که گودال وصال رابه ذهن آورد؟ آیا کسی هست که بتواندخبرشهادت اورابه همسرودوفرزندش هدیه کند؟آیا کسی هست که شدت جراحات و عمل ترکشها برسروصورت وسینه اش رابرای خانواده اش توصیف کند؟آیا کسی هست که بتواند به فرزندانش بگوید که بابا دیگرسرندارد؟هیچ میدانی معنای رجال صدقوارا ...
عاشق کشی می خواستم بنویسم ازهمت همه چیزبه ذهنم رسید وهیچ چیزروزنامه خوندم ,نت سرزدم,یاد سی دی هایی افتادم که ازشهدا داشتم,یادوصایا,یادعکس های شهداولی هیچ چیز...به راستی من,تو,ماچه میدانیم ازشهدا؟
ادعاداریم یا بهتربگویم نوک پیکانروبه طرف خودم بگیرم ادعادارم که دوستدار شهدایم,مدیون هستم,قدرشان را می دانم به راهشان ره می پویم ولی کو؟کجاست ؟چه نمک شناسی ؟چه اعتقادی ؟چه دوست داشتنی ؟تو بگو بنویس ده خط از همت تو بگو بنویس یک سطر از باکری تو بگو بنویس یک جمله از متوسلیان بنویس یک کلمه از ...هیچ و دیگر هیچ گاهی می خواهم به حال خودم زار بزنم می خواهم سر خودم داد بکشم فریاد بزنم و بگم بس نیست این همه ادعا ؟
به دیگران خرده می گیری ؟از ناملایمت های جامعه می گی ؟غم عالم تو دلت می شینه وقتی یه فرشته بد جور و نافرم تو خیابون می بینی ؟
بغض راه گلویت را می گیرد وقتی به مزار
شهدا می ری و اینهمه معطر بودن آسمونشون را حس می کنی و باز هم از غفلت بازماندگان
در حیرت می مونی ؟اشکت سرازیر میشه وقتی نامه هایی مثل نامه
زهرا به پدرشهیدشو را می شنوی ؟عصبانی می شی وقتی امثال امیر حسین ها جسورانه
حرفهای نسل سومی ها رو چشم تو چشم مسولان بنیادها و سازمانها می گن ولی اونها هنوز
...؟قاطی می کنی وقتی می بینی خیلی بی تفاوت
به مقدساتت توهین می کنن ؟خب خودت چی ؟ خودت چیکار کردی ؟ خودت چه
گلی زدی به سرشون که دیگران نزنند ؟خودت چقدر رعایت کردی ؟ یعنی تو نمیدونی
یه شهید چی گفته ؟ چی میخاد ؟چه وصیتی به تو و امثال تو داشته ؟چرا میدونی همه رو می دونی ولی تو خودتم تو راسته همون خرده گیرایی.
اینها همه مثل یه فیلم از جلوی نظرم رد شدبه یکباره دلم گرفت چقدر غریب بودند در میان این همه شناسنامه که از این گوهران تابناک ساختیم
چقدر دوروگمنام بودندچقدرتنها بودندشنیده بودم که عاشقان غریبند وگمنام وتنهافقط یک چیزبه ذهنم می رسد که بگویم
عاشق
عاشقان ناب
عاشقان واقعی
عاشقان عشق
عاشق شدند و کشته شدند و بهای خونشان را از عاشق کش خود گرفتند.