حجت الاسلام ابوترابی

ابوترابی فرد متولد ۱۳۳۲ در قم وقزوینی تباراست. پدر وی سید عباس ابوترابی‌فرد نام داشت. وی در سال ۱۳۴۴ به همراه برادرش سید علی‌اکبر جهت کسب تحصیلات حوزوی به نجف سفر کرد. وی در سال ۱۳۴۷ با انتقال اعلامیه‌های آیت‌الله خمینی از عراق به عربستان سعودی، فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. در اواخر دهه ۴۰ با سفر به جنوب لبنان به همکاری با مصطفی چمران پرداخت. از اساتید وی در حوزه علمیه می‌توان به آیت الله محمدمهدی بجنوردی و آیت الله مجتبی تهرانی اشاره کرد.


مروری بر دوران اسارت...

«محرمعلی آهنگریان» آزاده ای که از سال 1358 به مدت 11 سال در اسارت رژیم عراق بود، گفت: همه آزادگان به نوعی مدیون ایشان هستند. حجت الاسلام ابوترابی اخلاقی عالی داشت. در زمان اسارت در اردوگاه شاهد بودم که نیروهای بعثی به رغم اعمال شکنجه های جسمی و روحی طاقت فرسا در مورد ایشان، برایش احترام خاصی قائل بودند.

«سیدحسن موسوی» یکی دیگر از آزادگانی که به مدت 8 سال و نیم در عراق اسیر بوده اظهار می دارد: به جرئت می توان گفت آقای ابوترابی با چند دقیقه صحبت کردن، اسرایی را که از همه چیز و همه جا مأیوس و ناامید شده بودند دگرگون می کرد.
«اسماعیل بامیان» آزاده ای که به مدت 10 سال در عراق اسیر بوده نیز می گوید: در یکی از روزهای دوره اسارت در سال 1361 یکی از مسئولان صلیب سرخ که به اردوگاه «رمادیه» آمده بود، می گفت: من در بازدیدهای مختلف از اردوگاه های اسرا در دیگر کشورهای جهان شاهد روانی شدن و یا خودکشی تعدادی از اسیران جنگی بوده ام، ولی در اردوگاه های اسیران ایرانی متوجه شدم که اغلب آنان از روحیه بسیار قوی و بالایی برخوردارند و به جای مطرح کردن مشکلات خود از مسائل و مشکلات مردم فلسطین و افغانستان می گویند. آقای ابوترابی در پاسخ وی گفت: روحیه اسرای ایرانی ناشی از انس و آشنایی با افکار و آرمان های والای امام خمینی و مکتب اسلام و امامان شیعه است.
«آزاده عبدالله سرابی» نیز می گوید: یکی از نمایندگان صلیب سرخ به نام «میشل» که هر 45 روز تا دو ماه یک بار برای بازدید و گرفتن آمار اسرا به اردوگاه می آمد، بسیار مودبانه در کنار آقای ابوترابی می نشست و غرق در سخنان ایشان می شد. مأموریت این شخص دو سال طول کشید و پس از آن دیگر خبری از او نشد. روزی در اردوگاه از یکی اساتید زبان فرانسه که مترجم «میشل» بود درباره وی سوال کردم و آن استاد گفت: دیگر به میشل اجازه آمدن به اردوگاه را نمی دهند؛ زیرا او مسلمان و شیعه شده است و نامه ای از میشل به من نشان داد که با «بسم الله» شروع شده بود. میشل در نامه خود نوشته بود: من تحت تأثیر راهنمایی های آقای ابوترابی به ایران رفته و پس از خواندن کتاب های شهید مطهری، نزد علامه طباطبایی رفتم و اکنون افتخار می کنم که یک شیعه هستم.
این آزاده می افزاید: او در یکی از دیدارهایش از اردوگاه موصل 4 گفته بود، من نمی دانم آقای ابوترابی چه ویژگی دارد که وقتی دست آدم را در دست خود می گیرد، گویی قلب انسان را در مشتش گرفته است.ابوترابی

منبع:صبح صادق